قانون مورفی
افرادی که احساس ارزشمندی پایینی دارند، عادت دارند خود را مسبب رخدادهای ناخوشایند بدانند، اما وقتی کارها بر وفق مراد است ، آنرا به دیگران یا شرایطی که خارج از کنترل آنهاست ، نسبت میدهند.
بدشانسی غیرقابل انتظار
اگر کارتون مورچه و مورچهخوار را دیده باشید، احتمالاً یکی از صحنههای معروف آن را بهخاطر دارید. در بخشی از آن کارتون، مورچهخوار زبان خود را روی خیابان پهن میکند تا مورچه را هنگام عبور از آنجا بگیرد و گرفتار کند. اما در همان لحظه، اتوبوس جهانگردی از آن نقطه عبور میکند و زبان او را زیر میگیرد.
مورچهخوار با عصبانیت فریاد میزند: اتوبوس جهانگردی فقط سالی یک بار از اینجا رد میشود؛ آخر چرا حالا؟
برای نسلی که آن کارتون را دیدهاند، اتوبوس جهانگردی اصطلاحی است که برای بدشانسیهای غیرقابلانتظار به کار میرود: اتفاقهای نادری که فرض ما بر این است که بهندرت با آنها روبرو خواهیم شد؛ اما ظاهراً در اغلب مواقع، در مسیر ما قرار میگیرند.
اسم رسمیترِ ماجرای اتوبوس جهانگردی، قانون مورفی است. قانونی که ادعا میکند: اگر این امکان وجود داشته باشد که اوضاع بد شود، حتماً چنین خواهد شد.
به زبان ساده و خودمانی: اگر فکر میکنی یک بدبختی میتواند برایت اتفاق بیفتد (هر چند با احتمال بسیار پایین)، مطمئن باش که با احتمال بالا، برایت اتفاق خواهد افتاد.
طبق این زبانزد همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را مشمول قانون مورفی مینامند.
از کجا این قانون آمده است؟
چه این واقعیت را باور داشتهباشید چه نه، ادوارد مورفی (Edward J Murphy) کسی بود که این قانون را خلق کرد. او دوران تحصیل خود را در نیروی هوایی و به سال ۱۹۴۰ به پایان رساند. سپس در رشتهی مهندسی توسعه (شاخهای از مهندسی که با طراحی، تولید و آزمایش محصولات و فرایندها سروکار دارد) متخصص شد. حرفهی او آزمایش روی چیزهای جدید بود که بیشتر اوقات، نتیجه نهایی با آنچه پیش بینی میشد متفاوت بود.
- ادوارد روی طرحهای مختلفی کار کرد، اما بیشتر تلاشهایش کافی نبود و همیشه در آزمایشهایش با مشکلاتی مواجه میشد. همان زمان بود که برای اولینبار اصطلاح «قانون مورفی» ابداع شد؛
- مورفی تمام تلاشش را کرد تا فناوریها و ابزارهایی جدید را معرفی کند، اما هرگز به این واقعیت وابسته نبود که ممکن بود اختراعاتش در میدان جنگ بهکار بیایند؛
- او خودش روی اختراعاتش کار میکرد، چه جواب میدادند، چه بیثمر میماندند.
آنها تکتک ابزارهایی را که اختراع کردند فقط با داشتن این طرزفکر آزمایش کردند که همه چیز جواب میدهد و قرار نیست چیزی شکست بخورد.
دانستن این قانون چه کمکی به ما می کند؟
اساساً قوانین مورفی به شما کمک میکنند تا کنترل خود بر شرایط خاص را دوباره بهدست آورید. این قوانین فقط به شما کمک میکنند تا بیشترین تلاش برای گرفتن بهترین نتیجه را بهکار ببندید.
بجای اینکه احساس ارزشمندی کمتری داشته باشیم میتوانیم اعتمادبه نفس خود را دوباره بدست بیاوریم وبا تکیه به توانمندی هایمان ، مسئله هایی که با آن روبرو هستیم را یکی یکی حل کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید